اولین سالن دولتی هنر رزمی هالا در کشور چگونه ساخته شد؟

حسن بابایی: پنجشنبه است. ساعت دقیقا ۶ عصر. ۱۵ مهر ۹۵. گوشیم زنگ می زند. آقای جابر اسدی است. رئیس اداره ی ورزش و جوانان اهر. دعوت می کند ۲۰ دقیقه بعد در اداره باشم. ساعت دقیقا ۶:۲۰ دقیقه عصر در اداره را باز می کنم. تلفن همراهش را برداشته تا دوباره تماس بگیرد. می گویم: ۲۰ دقیقه قرارمان بود. دیر نشده است.

این دیدار جرقه ی شروع کاری است ماندگار. برای اولین بار در تاریخ هالا و برای اولین بار در کل کشور. حتی برای اولین بار در بین سبکهای فدراسیون ورزشهای رزمی کشور.

در راه حدس های مختلف می زنم. خارج از وقت اداری چه کاری می تواند داشته باشد؟ طی این سالیانی که در اداره ی ورزش است به کرات در ایام تعطیل و خارج از وقت اداری در اداره بوده است اما همیشه برای کارهای این چنینی از قبل هماهنگ می شد. فکرهای مختلف می کنم. ولی حقیقت این است تنها چیزی که نمی توانستم حدس بزنم موضوعی بود که مطرح کرد. پس از سلامی کوتاه رفت سر اصل مطلب. جمله ای کوتاه ولی به یاد ماندنی ، جمله ای سوالی  که تا عمر دارم برایم خاطره انگیز خواهد ماند؛ « می خواهیم خانه ی هالا بسازیم ، هستید؟»

دست دادم و گفتم: هستیم.

به همین سادگی. رئیس اداره یا هر کسی بخواهد کاری پیش ببرد راهش را خواهد یافت و او می خواست کار بکند و راهش را یافته بود. توضیح داد در حال راه اندازی بسیج ورزشکاران اهر است. طرحی ابتکاری داشت به نام ؛« هر ورزشکار ۵ آجر». گفت: سال اقتصاد مقاومتی است و اگر منتظر بودجه ی دولتی باشیم نمی توانیم کاری بکنیم. مصالح و زمین را اداره تامین می کند و شما؛ هالاکاران را برای کار ساخت بسیج کنید. نیروی انسانی با شما.

از عشق و علاقه ی دوستان هالاکارم مطمئن بودم. سالهاست در تمام سختی ها و خوشی ها باهمیم. پشتم گرم بود. و پاسخم مثبت.

تا ۲ روز فرصت داد برای همفکری و پاسخ قطعی. نیم ساعت بعد با استاد سالکی زمین پیشنهادی آقای اسدی را متر می کردیم. چند زمین دیگر را نیز پیشنهاد دادیم. موافقت نشد. زیاد اصرار نکردیم. زمینی بود به متراژی کمتر از ۱۵۰ متر اما تا حدی قابل توسعه. با پیشنهاد توسعه ی زمین با بزرگواری تمام پاسخ مثبت داد. هر چه خواستیم و هر چه گفتیم جز پاسخ مثبت نشنیدیم. مساحت سالن به ۲۲۵ متر رسید با ۸۰-۷۰ متر حیاط. چیزی حدود ۳۰۰ متر. با سالن ۲۰۰ متری بدنسازی با تجهیزات کامل که هالاکاران می توانند از آن استفاده کنند. به اضافه ی موتورخانه ای ۵۰ متری که در صورت حذف موتورخانه محلش به عنوان رختکن و انبار مورد استفاده ی هالاکاران قرار خواهد گرفت. با این همه نمی شد نامش را خانه ی هالا گذاشت. داشتن خانه ی هالا همچنین احداث مرکز جهانی هالا در اهر از آرزوهای اهری ها و هالاکاران اهری است. خانه ی هالا امکانات سخت افزاری و نرم افزاری بیشتری نیاز داشت و مرکز جهانی پروژه ای بسیار بزرگ و مهم است که ان شاءالله زمانی نه چندان دور در اهر احداث خواهد شد. این مکان ارزشمند که اولین سالن احداث شده توسط دولت در کشور است.

۳۸ سال بود منتظر چنین حمایت هایی بوده ایم. تربیت بدنی تا قبل از رسمیت هالا از مخالفان سرسخت هالا بوده است. بعد از رسمیت هم هرگز به اهمیت و جایگاه هالا پی نبرده است. اکنون اداره ی ورزش و جوانان اهر در دوران ریاست آقای اسدی طلسم عدم حمایت از هنر رزمی بومی و ایرانی ـ اسلامی هالا را شکسته است. نام اسدی در تاریخ اهر و هالا به نیکی تمام خواهد ماند.

محل مورد نظر زمین بلااستفاده ای بود در داخل استادیوم تختی اهر. جلو چشم اداره ی ورزش . زمینی بین سالن کشتی و سالن باستانی.  کلی آشغال از آنجا جمع آوری و پاکسازی کردیم. محلی که می توانست به پناهگاهی برای افراد سیگاری و معتاد تبدیل شود با درایت آقای اسدی تبدیل به سرپناهی برای هالاکاران شد. حتی از لحاظ صرفه جویی در وقت و هزینه نیز مناسب بود. دیوار سالنهای کشتی و باستانی و دیوار کوتاه بین پارک و استادیوم ، قسمت اعظمی از کار دیوارچینی برای سالن هالا را کم کرد.

ساعت ۵ عصر شنبه ۱۷ مهر در اتاق رئیس اداره ورزش بودیم. جلسه ای جدی برای شروع کار. روز یکشنبه دم ظهر مصالح پای کار بود و از ساعت حدودا ۱۶ بعد از ظهر یکشنبه ۱۸ مهر ۹۵ کار ساخت به صورت جهادی شروع شد. فقط از اساتید و قهرمانان هالا درخواست کمک کردیم. همه با تمام توان آستین بالا زدند. نه شب می شناختند و نه روز. همان شب اول ستون های سالن بالا رفت. شیروانی ساز برای اتمام کارش فرصتی دوهفته ای می خواست. نشدنی بود. قصد ما ساخت و افتتاح سالن در ۱۰ روز بود. ۲۹ مهر مسابقات بهترین های هالا در اهر برگزار می شد و می خواستیم همزمان افتتاح شود. برای شیروانی ساز حداکثر ۳ روز می توانستیم فرصت دهیم. ۳۶ ساعت بعد ساعت دوونیم نصف شب کار شیروانی به پایان رسید. دهها هالاکار به کمک شتافته بودند.

در زمین سالن درختی خودرو در گوشه ای روئیده بود. قسمتش این بود با هالاکاران طرف شود. استاد ملک جهانی در تعریف وظیفه شناسی گفته اند : « احساس مسئولیت در قبال خدا، خود، دیگران و طبیعت». جامعه ی هالا در اهر شهروندانی وظیفه شناسند و در قبال درخت مورد نظر نیز احساس مسئولیت کردند. با وجود ضیق وقت شدید بیش از ۲۴ ساعت برای این درخت وقت گذاشتند تا قطع نشود. دیواری کوتاه اطرافش ساختند با محفظه ای شیشه ای که انتهایش فضای باز بود. بین هالاکاران « درخت هالا » نام گرفت.

درباره ی ساخت سالن هالا اطلاع رسانی نمی کردیم. هم فرصتی برای چنین کارهایی نداشتیم و انرژی مان تلف می شد. هم مخالفانی پیدا شده و از ادامه ی ساخت جلوگیری می کردند. پیام ها و تصاویر معدودی که دوستان در شبکه های مجازی منتشر می کردند سریعا برداشته می شد تا با خیالی راحت تر به کار ادامه دهیم. وقت کار بود نه چیز دیگر. ثانیه ها به سرعت سپری می شدند. فرصت نداشتیم هر چند کار هم با سرعت و دقت بی نظیری پیش می رفت. باز باید عجله می کردیم. شبها سرما سوزناک بود. سرمای آذربایجان مشهور است. هر روز تا ساعت ۳-۲ نصف شب کار می کردیم.

اتفاقات جالب بسیار در ساخت سالن هالا پیش می آمد. همه از غیرت هالاکاران و خصوصیات اخلاقی برجسته شان نمود داشت.

یکشنبه پیام و تصویری در گروه تلگرامی هالاکاران ایران گذاشته شده و سریع حذف شده بود. صبح علی الطلوع دوشنبه خانم هالایار باقریان استاد بانوان هالا در بافق ( استان یزد) با استاد جاهد تماس می گیرد. او با دیدن عکسی در تلگرام برای دیدن سالن و همکاری شبانه راه افتاده است. می گوید من الان در شهری به نام بستان آباد هستم از اینجا چکونه به اهر بیایم؟ به اهر که می رسد با اصرارش در بارگیری آجرها کمک می کند. می گوید من هم باید سهمی داشته باشم.

همان یکشنبه استاد علی زینالی نیز از ساخت سالن هالا مطلع می شود. طی تماس تلفنی می گوید : من تا ساعت ۱۱ شب کلاس دارم . نمی توانم آن ها را بدون مربی تنها بگذارم. ساعت ۱۲ از تبریز حرکت می کنم. دوشنبه او و قهرمان خوب هالا آقای شاهین سلیم زاده در کنار دوستان هالاکارشان در اهر با عشقی وصف نشدنی در حال ساخت سالن هالا هستند. نصف شب است. همه سخت کار کرده اند.  استاد زینالی چنان کار کرده است که نای ایستادن ندارد. آخرین قطعه ی شیروانی را که پیچ می کند دراز به دراز می افتد. با خیالی راحت که کار سقف تمام شد. ساعت دو ونیم نصف شب سه شنبه ۲۰ مهر.

اساتید و قهرمانان هالا دنیای زیبایی دارند. به سختی کار می کنند و با عشق و علاقه ی تمام. با صداقتی مثال زدنی. بین کارهای ساختمانی راهی برای تمرین پیدا می کنند. گاه پابازی، گاه ضربه ای، گاه کششی و گاه مبارزاتی دیدنی با تمام قدرت در بین مصالح ساختمانی و زمان های خلوت دور از انظار مردم در پشت بام. مبارزاتی دیدنی و شجاعانه.

به هیچ یک از هالاکاران عادی و شاگردان اجازه ی برداشتن حتی یک آجر نداده ایم. استاد محمدی تماس می گیرد و خواسته ای دارد. واسطه ی فرزندش می شود. علی هالاکار نونهالی ۱۰ ساله.  به قدری اصرار برای کمک به کار ساخت سالن هالا کرده که استاد محمدی چاره ای جز وساطت نیافته. اما علی از طرفی مقام قهرمانی استانی دارد. پس مخالفتی نمی شود. و البته که استاد محمدی حرفش زمین نمی افتد.

امام جمعه و فرماندار محترم از روند ساخت سالن هالا بازدید کردند. حضورشان مایه ی دلگرمی بود و قوت قلب.

فرصت بسیار کم است. اما احترام امام حسین ( ع ) و عاشورا واجب. عاشورا کار تعطیل می شود.

درخت هالا با وجود ضیق وقت حفظ می شود تا هدیه ای باشد از طرف هالاکاران به محیط زیست.

شبها زیر نور نور افکن که گه گاه خاموش می شود کار پیش می رود. برای فرار از سرما در گوشه ای آتش روشن می شود. تصاویری به یادگار گرفته می شود که اکثرا در تاریکی شب مشخص نیست.

در سالن باستانی ۴ دهنه حمام و دستشویی وجود دارد. برای صرفه جویی در زمان و هزینه قسمتی از دیوار ۳۵ سانتی و مستحکم آن برداشته می شود تا حمام و سرویس دیگری ساخته نشود. تخریب دیوار بسیار دشوار است و از طرفی گرد و غبار حاصل مانع کار. روزنه ای از دیوار شکافته شده پدید می آید. انگشتان هالاکاران دو طرف دیوار و سپس دستانشان به هم می رسد. لحظه ی جذابی است. رسیدن هالاکاران به هم از پس دیواری زمخت. هالاکارانِ متحد از هر سد و دیوار و مشکلی با تمام توان می گذرند. از دمیدن پرفشار گرد و غبار از سوراخ ایجاد شده و درخشش چشم هالاکاری از آن سوی دیوار تاریک تصویری زیبا خلق می شود.

دیوار ورودی سالن که چیده می شود دربی برای نصب نیاز است. استاد جاهد کارگاهی در اهر دارد. جوشکار کارگاه را برای اندازه گیری می فرستد. عصر آهن آلات مورد نیاز به کارگاه ارسال می شود. ساعت ۲ نصف شب دربِ آماده نصب مقابل سالن از وانت پایین آورده می شود. دقایقی بعد درب نصب می شود.

کمتر کسی باور می کند سالنی در عرض ۱۰ روز ساخته شود. بعد از مراسم افتتاح یکی از شاگردان هالاکار می گوید : لازم بود به دروغ بگویید سالن را در عرض ۱۰ روز ساختیم.

چینی ها به سرعت عمل در ساخت و ساز شهره اند. البته ماهها فکر و برنامه ریزی می کنند و قطعات ساختمان را تا جای ممکن به صورت پیش ساخته آماده می کنند. بین هالاکارانی که در ساخت سالن هالا مشارکت دارند جمله ای بارها تکرار می شود: چینی ها از هالاکاران یاد بگیرند.

آقای اسدی از جنس رؤسایی است که کمتر می توان نظیرش را یافت. تمام توانش را برای اتمام ساخت سالن به کار می بندد. فشارهای بسیاری را تحمل می کند. اما پا پس نمی کشد. با دست خالی کار را پیش می برد و به هیچ پیشنهاد منطقی نه نمی گوید. حمایتش ستودنی است و کارش ماندگار.

سالن اختصاصی هالا نام شهدای هالاکار اهر می یابد. کتیبه ای نصب می شود. حتی نماکاری  ورودی سالن نیز انجام می شود. و حتی سقف کاذب داخل سالن. سالن هالا برای روز پنجشنبه ۲۹ مهر آماده ی افتتاح است. آقای اسدی پیشنهاد می دهد افتتاح به صبح جمعه که همایش پیاده روی برگزار خواهد شد موکول شود. برای نظافت داخل سالن و چیدن تشک ها عجله نمی کنیم تا به کارهای برگزاری مسابقات برسیم. پنجشنبه ساعت ۱۱ شب است. افتتاحیه ی مسابقات و وزن کشی و ثبت نام تمام شده است. اساتید و سرپرستان تیم های مهمان و مسئولین هالا در استان های البرز و آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی برای بازدید از سالن هالا حضور می یابند. هالاکاران کارشان بیست است. در آنی همه جارو و خاک اندازی در دست دارند. ۲۰ نفر استاد برجسته ی هالا تا ساعت ۲ نصف شب سالن را نظافت و تجهیز می کنند. با شوقی وصف نشدنی و عشقی سرشار.

آقای مرتضی خضوعی خبرنگار فعالی است. از کارهای ساخت خبر دارد. در سالن هالا حضور می یابد و آستین بالا می زند. دست هالاکاران را می گیرد و در تجهیز سالن کمک می کند.

صبح جمعه مراسم افتتاح سالن اختصاصی هالا برگزار می شود. کلی مصالح ساختمانی و تخته و ور در محوطه ریخته است با انبوهی آجر و ماسه. ۱۰ دقیقه بیشتر فرصت نیست. کار احداث تمام شده ولی محوطه نیازمند پاکسازی است.

هالاکاران نونهال و نوجوان با لباس هالا منتظر افتتاح سالن هستند. شوق بسیاری برای کمک دارند. با اصرار یک نفرشان جرقه ای در ذهنم زده می شود. بنری جلوی اداره ورزش نصب است: « هر ورزشکار ۵ آجر » نشان هالاکار خردسال می دهم. دوستانش کنارش هستند. می گویم هر ورزشکار ۵ آجر. با شوری کودکانه پاسخ می دهد: من ۵۰ آجر . می گویم لازم نیست شما ۵۰ آجر بخرید. به جایش شما ۱۰۰ آجر بار فرغون کرده پشت سالن باستانی بریزید. بزرگترها را دعوت به پاکسازی تخته و ور می کنم.

۱۰ دقیقه بعد مردم و مسئولین طی همایش پیاده روی مقابل سالن رسیده اند. خبری از تخته و ور و آجر نیست. کاملا پاکسازی شده است. اساتید و قهرمانان در عرض ۱۰ روز سالنی برای هالا ساخته اند و هالاکاران نونهال و نوجوان در عرض ۱۰ دقیقه نزدیک یک کامیون مصالح را پاکسازی کرده اند. این نمودی از توانایی های هالاست. با وجود چنین افکار و رفتاری نام هالا به زودی از سرتاسر جهان شنیده خواهد شد.

سالن اختصاصی هالا با نام شهدای هالاکار اهر به دستان پدر بزرگوار شهید اسدی، رئیس اداره ی ورزش و جوانان اهر و البته با همراهی استاد مسعود ملک جهانی نائب رئیس جهانی سبک هالا و در حضور مردم و مسئولین افتتاح می شود: اولین سالن احداث شده توسط دولت برای هالا در کشور و در تاریخ هالا. هالا اولین سبکی می شود که دولت برایش به صورت اختصاصی سالن رزمی ساخته است.

منبع: سایت اهر مهد هالای جهان

برچسب ها: