۲۰ آذر ( ۱۱ دسامبر) روز جهانی کوهستان است

جعفر خضوعی: سال ۲۰۰۲ از سوی سازمان ملل متحد سال کوهستان نام گذاری شد و در سال بعد، ۱۱ دسامبر مصادف با ۲۰ آذرماه به عنوان روز جهانی کوهستان نام یافت تا هر سال و همه ی سال ها این مادر مهربان آدمیان یادش گرامی داشته شود. موضوع روز جهانی کوهستان در سال ۲۰۱۵ « بهبود محصولات کوهستان برای معیشت بهتر» از سوی نهاد بین المللی « مشارکت برای کوه ها» تعیین شده است.
بشر حیات خود را مدیون کوهستان است. تمدن های اولیه را که در نقشه ی جهان رهگیری می کنیم و هر جا به روستا و شهر و دولت شهری بر می خوریم، آن را مدیون کوه ها می یابیم. مگر نه این که آدمی با کشاورزی یکجانشین شد و گام های بعدی را پس از آن به سوی تمدن برداشت. این روستاها و شهرها را چه در بین النهرین سراغ بگیریم و چه در مسیر نیل و یا در آمریکای مرکزی و در چین، همه زاده ی رودند و رود سفیر حیات کوهستان است که با خود « خاک» هم آورده است.
فرازی از سرود آفرینش سومری ها در بین النهرین می گوید؛
و ایدیقنا ایله بورانون، اوز ساحیل لرین سوواردیلار
که: دجله و فرات ساحل خود را آب دادند.
آری؛ کوه ها منبع عظیم خاک و آب اند و این عناصر حیات بخش را روانه ی دشت ها و جلگه ها می سازد و برای آدمی سفره حیات می گشاید. کوه گهواره ی زندگی ماست و ما در سینه کوه ها قد کشیده ایم. کوه ها؛ آب و آبرفت برای کشت و زرع مهیا ساختند و حتی باد فرستادند تا کار زراعت سالانه مان به خرمن محصول برسد. کوه ها از دیرباز ییلاق عشایر نیز بوده اند و معیشت کوچ نشینی را سامان داده اند. کوه ها در اندرون خویش نیز گنج ها به روز مبادا دارند؛ مس، طلا و بسیار از این ها. مردان و زنان از دوش آن ها بالا می روند و استواری و مدارا می آموزند. کوه ها را از هر طرف که نگاه کنی، آدمی را حیات بخش است. از دامنه تا قلعه، چمنزار و صخره و چشمه و آبشار و تالاب است تا آدمی هم گردشگری کند و هم نان در آورد. سبلان مثال است: آب و آبرفت و باد و حتی آب گرمش نان آور آدمی است.
کوه ها همیشه محترم بوده اند و همیشه معلم. همیشه فداکار و همیشه سخاوتمند. چنان نیست که کوه فقط روی جغرافیا را سفید کرده باشند بلکه چون کتاب تاریخ می گشاییم، کوه های استوار و فداکار را می بینیم که سینه در برابر دشمن سپر کرده اند و سنگری برای دفاع بوده اند.
کوه ها مقدس اند. مگر نه این که وحی بر پیامبر اسلام در کوه نازل شد و مگر نه این که محمد (ص) چون به هجرت از مکه ناگزیر شد، کوه در دل خود او را پناه داد. کوه بود که به فرمان خدا اصحاب کهف را در آغوش خویش امان داد و به امانت نگاه داشت.
سرزمین ایران سراسر کوه است و کوه و کوهستان و قله و دامن و دامنه ی کوه ها حضور پررنگی در ادبیات ما دارند. در واقع آدمی، کوه را قدری در ادبیات خویش قدر دانسته است. برای مثال؛ « دماوند»، این « گنبد گیتی» را چه شعرها که نساخته اند. در این سوی و در فلات آذربایجان. سبلان چه با شکوه ایستاده است در همیشه ی تاریخ. گویند معنایش « محل وحی» است و مقدس. باز گویند که « سو آلان » است؛ یعنی آبگیر. سبلان چه بسیار مورد خطاب شعرا بوده است و چه بسیار موجب گل افشانی طبع شاعران و چه بسیار الهام بخش هنرمندان.
در آذربایجان، کوه از ادب جدا نیست. شهریار در خطاب و هم کلامی با سهند چه قدر اوج داده است، کلام را. هم او که کوه « حیدربابا » را برای سلام و برای کلام بر می گزیند و شاهکار « حیدربابایه سلام» را می آفریند. چنانکه نهضت « سلام » بر کوه ها راه می افتد و نظیره های بسیار سروده می شود. هم صدایی با شهریار و حیدربابای او ابتدا از قره داغ شروع می شود و سیف اله دلخون « قیزیل قیه یه سلام » را عرضه می کند و بارز « ائل دایاقیناسلام» را و… و حال بیش از ۳۰ نظیره تنها در سرزمین کوهستانی قره داغ و در هم کلامی با کوه ها خلق شده اند. یکی به « شیور» و دیگری به « اوچ قارداشلار» و آن یکی به « هشته سر» سلام داده است. در سوی غرب قره داغ؛ « پیرسقا»ست که الهام بخش بوده است یا « سحراما » در سینه ی شمالی قره داغ و یا « کئچی قئران » در قوشاداغ.
بارز که شعر « یاسلی ساوالان »ش باز کار مشترک او و کوه ارجمند سبلان است، ببین چگونه خود را مدیون کوه ائل دایاقی در زادگاه خویش می داند. زنده یاد بارز می گوید؛ « من در زندگی، کوه ائل دایاقی را بیش تر از هر چیز دوست دارم. زیرا آنوقت که فراموش عالمی گشتم به آغوش وی پناه بردم و او مرا از خود نراند. از اینجاست که من همیشه به کوه ائل دایاقی مدیونم و هر حرفی در دل داشته باشم باو خواهم گفت». و چون چشم بر این سرای فانی بست، باز کوه ائل دایاقی بود که پیکر بارز را در آغوش کشید وبارز آنجا بود که آرام گرفت.
در تاریخ فرهنگ و ادبیات آذربایجان، زرنویس است فرازی از حکایت کوراوغلی ( قهرمان حماسی آذربایجان) که؛ « من از آغاز در آغوش کوهستان قد کشیدم».
منی بینادان بسله دی
داغلار قوینوندا قوینوندا
در فلات آذربایجان؛ این قره داغ است که « داغ » است. چنان که سراسر قله است و در هر قله؛ قلعه ای. کوه به کوه و روستا به روستا که در این دیار باشکوه قدم می زنیم، قله ها و صخره ها افسانه ای اند و در فرهنگ عامه ی مردم خوش نشسته اند. در بایاتی های مردم نیز « کوه » پر حضور است.
عزیزیم اوجا داغلار
کولگه لی بارلی داغلار
دوشسم غربت ائلده اولسم
منه کیم آغلار داغلار
آ داغلار اوجا داغلار
هامیدان قوجا داغلار
غربت ائلده یاد یئرده
من دوزوم نئجه داغلار
از فرادست قره داغ و در کناره ی ارس شاعری خوش قریحه از « قاراداغ » گفته است. محمد گل محمدی:
قره داغ اهلی بیلیر من نئجه دیوانه سی ام
بابکین داش قالاسی، هم نبی کاشانه سی ام
ایسته دیم بیر کره ده سیره چئخام بو ماحالی
آیلارین هیجرانینا سون قویا بلکه وصالی
کونلومو چَن بورویوب دوغما دیاردان آرالی
آخی من خان آرازین قان دولو پیمانه سی ام
قاراداغ اولکه سینین گور نئجه دیوانه سی ام
بو ائلین صنعتینه،‌حکمتینه باش اوجادیر
چون جوان عاشیق حسین تک اولو شاعر یارادیب
افتخاریم او مرام عاشیقی صنعت کاریدیر
شاهدین داش اولان اوچ قارداشین افسانه سی ام
قاراداغ اولکه سینین گور نئجه دیوانه سی ام
و در میانه قره داغ در محال اوزومدیل، میرزا محمد بخشی چنین ندا می دهد که؛
سوسنلی سونبوللی گوللی مئشه لی
هر یئرده دئیلیر آدین قره داغ
ایگیدین مرد اولار، اوبان وفالی
بیرله شیب ائل اوبان، یادین قره داغ
اون سکگیز محالسان چوخ آدلی سانلی
بوغدالی، یونجالی، معدنلی کانلی
ائللرین یاشیار شهرتلی شانلی
هر یانا پایلانیر بالین قره داغ
سنه بیر تاریخدی جوشون قالاسی
خویناری اوستونده وار قیز قالاسی
الینده مسلسل ستار بالاسی
قوچاقدیر هر بیر اولادین قره داغ
و اما بارز که « یاسلی ساوالان» ش سراسر کوه است:
قاباقدا دورمایین، کسمه یین یولو
اولموشام غصه دن هاوالی داغلار
دانناقلار آلتیندا قومایین منی
وئرین ایتیردیگیم مارالی داغلار
دومانی، چیسگینی، قووون باشیزدان
توتون سوراغیمی قانلی داشیزدان
اگر آیری دوشسه ز اوچ قارداشیزدان
آرایین آختارین ماهالی داغلار
و باز گوید:
کونلوم چوخ ایسته ییر یاخیندان گوروم
ای عزیز خلقینه وفالی شیور
اوره ک ایسته گیم سن بو باهار چاغی
لاله دن سونبولدن صفالی شیور
جئیرانلار یایلاغی ایستی قوجاغی
آسلانلار بسله ین هر بیر بوجاغی
داییم شفق چالان نولو اوجاغی
ایشیقلی گون کیمی ضیالی شیور
باشد که امروز چون مور و ملخ که بر مزرعه ای هجوم آورند، دیوانه وار کوه ها را در معرض تاخت و تاز قرار ندهیم و چندان که در توانش باشد، بهره گیریم و سهم آیندگان را از این نعمت الهی محفوظ بداریم.

منبع: وبلاگ شخصی نویسنده